۱۳۹۱ مرداد ۲۷, جمعه

شعرهایی حوالی امید و رویای آدمی

درباره ی ما نباید بمیریم  رویا ها بی مادر می شوند
مجموعه شعر سید علی صالحی


لابد بی دلیل نیست که در روزهای مه آلوده ی شعر و زندگی، دفتر شعری در بازار کتاب سرک می کشد و خودی نشان می دهد و مورد توجه قرار می گیرد وحتمن بی دلیل نیست که شاعری طی سال های پیاپی، شعرهایش خوانده می شوند ،آنقدرها که روزی اش و اجرِ کلامش را از آنها می گیرد تا  بتواند نیرو را به موتور شعرش باز گرداند و راهش را ادامه دهد . شاعرانِ پرکار  این سال ها زیاد نیستند ، انگشت شمار تر از انگشتان یک دست ، شاعرانی که حیات شعرشان را در استمرار میان نوشتن شعر وخواندن آثارشان می دانند وراستی مگر ما شعر نمی نویسیم تا دیگران را هم در رویای خویش شریک کنیم ، دیگرانی که هر چه از دیگری بیشتر شوند، شاید بختِ شعر ما بلندتر باشد و بر پیشانی اش بتوان طالع ِسعد را رصد کرد، گمان می کنم حرف بی نمکی ست اینکه مخاطب شعر مهم نیست ،دست کم دیگر فهمیده ایم این حرف راهی ست برای توجیه خیلی چیزهای دیگر ....

خوب، اینها را گفتم تا بگویم آخرین کتاب "سید علی صالحی" با عنوان " ما نباید بمیریم ، رویاها بی مادر می شوند"، ازاین استقبال بی بهره نبوده است و لابد بی دلیل نیست که مخاطبان زیادی ،رویاهایشان را با خواندن شعرهایی بازمی یابند که امید و آرمان زمینه ی  مشترک فراهم شدن شان در  این مجموعه بوده است

محتوای مشترک اغلب شعرهای این کتاب که به سه دفتر ، "فرستاده ی شفا نویس اردی بهشت" ،"گفت و گو در محراب" و "خوش باشان عهد کیمیا فروش" تقسیم شده است ، رویا ، امید وآرمان آدمی ست ویا حسرت واندوهِ از دست دادن وگرفته شدن امید و رویا از آدمی و انتظار و چشم به راهی و گفتن از نجات دهنده ی بزرگ در هزاره ی ظلمت و امیدواری به یافتن راه نجات و دست آخر اینکه انگار عاقبت ،جهان را واژه های راستی و حقیقی نجات می دهند و رویاهای ما را به ما برمی گردانند چرا که ما با رویاهایمان زنده ایم، پس زنده باد امید .

خوب ، لابد بی دلیل نیست که مردم به دنبال امید هستند در این همه ناامیدی این روزها .... و حتمن امید در رویاهایشان جاری ست و می خواهند برخی از آنها رادر شعرها جستجو کنند و شاعری که از امید ورویا برایشان می نویسد را دل پذیر می دانند

صالحی در این مجموعه با همان شگردِ شعری اش که بن مایه های شعرش را شکل می دهند و دیگر جزیی جدایی ناپذیر از شعر او شده اند ،توانسته قالبی را پی ریزی کند و زمینه ای را فراهم بیاورد که حرفهای مشترک   و دردهای مشترک براحتی در آن جا بگیرند

هنوز هم چراغ خانه ی من / تا سپیده دم روشن است / من از تکرار بی پایان ِ مشق و واژه /خسته نمی شوم

ص 45

این شعر، شعرِ سید است یعنی خواننده ی شعر خوانده ،باید امضای شاعر را بشناسد و مولفه های مشترک شعر او برایش آشنا باشد ، من در یادداشتی که بر مجموعه ی پیشین شاعر نوشتم، دریافتم این بود که شعرِ سید در یک فضای سوم شکل می گیرد فضایی که از ترکیب فضای اول ( فضای ذهنی  و در اینجا بهتر است بخوانیم فضای خیالی ) با فضای دوم ( فضای عینی )  به وجود می آید ، فضای سومی که در ظاهر شعر او ناپیداست اما مخاطب در ذهنش مدام در حال تطابق ِرفت و برگشتیِ میان این دو فضاست و بطور اتوماتیک رسیدن به فضای تازه ای که  ظاهرن چندان هم بر او آشکارنیست .

شنیده ام شب پیش / عده ای در میدان بزرگ شهر / مشغول تماشای اتفاق عجیبی بوده اند / و می گویند در گیری توفان و به دریا رفتگان ادامه دارد / هنوز هم خیلی ها خیال می کنند / سر انجام کسی از آن سوی آب ها خواهد آمد / که با زبان زنبق و تبسم آهو آشناست   ص 104

در این بند از شعرِ آمده بوضوح می توان سوبژکتیویته و ابژکتیویته را تشخیص داد  و فضاهای عینی وذهنی شعر را نظاره کرد و امرِ واقع  و امرِخیالی را از هم بازشناخت ،اما براحتی نمی توان آنها را از هم تفکیک کرد ، چرا که شالوده ی درونی شعر ازهم پاشیده می شود

من در این یادداشت کوتاه بنا دارم و یا درواقع بنا داشتم که معرفی مختصری برکتاب" ما نباید بمیریم " بنویسم، نه اینکه به تحلیل وتعیینِ نقاط قوت و ضعف آن بنشینم، اما فراموش نمی کنم "ما نباید بمیریم" از جنبه های دیگری هم قابل بررسی است که بالطع باید طولانی تر و دقیق تر به آن پرداخت تا  به ویژگی های مثبت ومنفی اش دست پیدا کرد اما من این یادداشت را نوشتم تا ضمن معرفی کوتاهی بر این کتاب تاکید کنم حتمن بی دلیل نیست توجه به این شکل از شعر و- تاکید می کنم این شکل ِخاصِ شعرِ سید علی صالحی و استقبال از آن و  در ادامه طرح این موضوع که می پذیرم هر توجه و فروش خوبی دلیلِ خوبی برای  ارزش گذاری یک شعر خوب نیست ، این را می فهم و روی چشم می گذارم اما  سوال این است که اگر این استقبال تکرار شد و استمرار پیدا کرد، آن وقت چه ؟

-        من تردید ندارم که بی دلیل نیست .

هیچ نظری موجود نیست: