۱۳۹۱ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

آزاد ،شاعرِ شهری طبیعت

آزاد ،شاعرِ شهری طبیعت / رسول رخشا

درباره ی  شعر م.آزاد/ رسول رخشا

" در این اشعار تلاش هست اما مسئولیت در برابر مخاطب فراموش شده است " . این جمله شاید کلیدی ترین جمله از یادداشت احمد شاملو به عنوان مقدمه اولین کتابِ شاعریِ م، آزاد است . "دیار شب "مجموعه ی کوچکی است  که در سال 1334 منتشر شد، شعرهایی که بصورت چهارپاره نوشته شده اند ودر شکل ظاهری خود شیوه ای کلاسیک بر پیشانی دارند همراه با محتوای رمانتیسیزمی از نوع  نادرپوری ،تاکید شاملو برکتاب م آزاد نشان دهنده ی استعدادهای شاعری ست که جوهر شعری در شعرهایش سرشاراست اما از مسئولیت وتعهد هنری مورد نظر شاملو فاصله دارد، یعنی بازتاب آن نگاه اجتماعی سیاسی که مد نظر شاملوست و در بسیاری از شعرهای او هم آمده است  وبه زعم شاملو نوعی تعهد و مسئولیت شاعری/ نویسندگی محسوب می شود درشعر م، آزاد وجود ندارد یا کمرنگ است  ، شاملوجایی دیگر می نویسد "چرا درشعرت چراغدار و راهنما نیستی وچرا نسبت به مسایل بشری لاقید هستی" و" چرا از کویر ناشناخته ی انزوای خود بیرون نمی آیی" ، هرچند م آزاد درکتاب بعدی خود که با فاصله ای 11 ساله منتشر شد ودر موخره اش  آورد که تمام تلاشش را کرده است که مسئولیت وتعهد شاعری اش را بجا آورد وگویی  در آنجا خواسته است پا سخ گوی تذکر شاملو باشد و نوشت  " غزل خداحافطی این طبیعت بازی را باید خواند"  اما آزاد، نه تنها در کتاب دوم – قصیده ی بلند باد - که در دو کتاب بعدی خود به نام های" آیینه ها تهی ست " و "با من طلوع کن " همان راهی رامی رود که در کتاب اول زمینه اش فراهم شد ، تنها تفاوت، در نوع اجرای شعر وماجرای فرم بود که آزاد از کتاب " قصیده بلند باد "به آن توجه کرد یعنی بعد از همان فاصله ی یازده ساله ای که او صرف کرد تا به نوع جدیدی در صورت بندی و جهان واره ی درونی شعرش دست یابد  و شروع به نوشتن شعرهای نیمایی کرد وگرنه راه شعری واندیشه ی شعری آزاد همان گردش در زمینه ای است که بر ساخته ی طبیعت است یعنی تمامی حرف ها، دغدغه ها و اندیشه های او در زمینه ای از طبیعت ساخته می شوند وخوش بینانه اش نوعی تغزل اجتماعی ست که با طبیعت در می آمیزد  و در آن کلمه هایی نظیر زمین، آسمان ،گل ، خورشید ، جنگل ، رنگین کمان ، نیلوفرو پرندگان  تکرار می شود ،آنقدر که بسامد آنها مرا متحیر کرده که "محمود مشرف آزاد تهرانی" بچه ی تهران چرا اینقدر دور از شهر ، چرا مدام پناه برطبیعت ،همراه با درخت با جنگل ورود و رنگین کمان  ، حتا وقتی که می خواهد به شهر هم بیاید بازمی گوید : از شهر می گریزیم / تا با روای رود بیامیزیم / با رود رودها ! / وشهر اینک شطی ست / تا دور دست رود !
که نشان دهنده ی زوال شهر و امیدواری وسرازیری به سمت طبیعت وبیرونِ شهر است، نمی دانم شاید او تنها شاعرِشهریِ طبیعت است ، او به ندرت از زندگی امروز و از کوچه وخیابان و خانه  در شعرش حرفی می زند  . کبوتری / آرام / به هِره می نشیند .... در این سطرها که از شعرهای واپسین آزاد هستند بازهم کبوتری از طبیعت آمده است تا به لبه ی پنجره خانه در شهر بنشیند . اینها را نوشتم تا بگویم از قضا شاید همین عدم تعهد آزاد به مسئولیت در برابر مخاطب از آن نوعی که مدنظر شاملو بوده است باعث شده از او شاعری ساخته شود که شعرش در زمان خود ودر تاریخ شعر معاصراهمیت  خاص خود را پیدا کند و شاید بتوان در کنار نام سهراب سپهری واحمدرضا احمدی، نام م . آزاد را بعنوان شاعری نوشت که درتبِ تند شعرهای سیاسی اجتماعی ، شعرهایی نوشتند که در آن  راه شعری خود را در پیش گرفتند طوری که اهمیت اصلی نزد آنها شعر بوده است نه دخالت مسایل پیرامونی وبیرونی در شعربه همین خاطر او با همه ی تلاش و دفاعیاتش از شعر سیاسی اجتماعی  که ردپای این جانب داری را می توان در نوشته ها ونقدهای فراوان او بر شعرشاعران هم دوره اش جستجو کرد و نشان داد که توجه به رخدادهای سیاسی /اجتماعی نزد او و حتا انعکاسش در شعر برای او اهمیت زیادی داشته است اما وقتی که او کمی از طبیعت  عبور می کند وتلاش می کند تا در شعرش کسی / آدمی پیدا شود،  روبرو می شویم با انسان شاعری که مدام در حال حیرت و ِشکوه ونومیدی و هراس و تردید است و اینها همگی باعث شده ، تاریکی قسمتهای زیادی از آسمان شعر او را فرا گیرد
شعر م.آزاد در زمان خود تاثیر زیادی بر "زبان " و " وزن " شعر مدرن فارسی داشته است او یکی از پیروان جدی راه نیما بوده است، شعر آزاد شعری آرام و شفاف است و ساختمان ساده ای دارد واغلب ،قامت شعرهایش متوسط هستندبا سطر های کوتاه وبریده بریده ی خبری ، شعراو زبان سلیس وآشنایی دارد که  باعث پیدایش زبان مستقلی برای او شد ه است ، در شعراو  عمدتآ با ترکیب یا کلمه ی تازه وخاصی روبرو نمی شویم ودایره ی لغات در یک اقلیم محدود و تکراری می گنجد  و از قضا این نوع رفتار با زبان برای دوره ی شعری آزاد تعیین مرزی بود که براحتی با ماقبل خود قابل تشخیص می شد  ومسبب شکلی ازبه دست دادن معیاری برای  ارزیابی محسوب می شود یعنی در زمانی که آزاد شروع به نوشتن شعر نیمایی می کند یعنی 1345 ما بجز احمدرضا احمدی که زبان بی پیرایه و خاص خود را دارد این تنها م.آزاد است که به همین سادگی شعر می نویسد
و هم چنین  وزن منعطف اشعاراو درزمان خود سهم زیادی در تحول وزن شعر نو فارسی دارد هرچند  وزن در شعر او هر چقدر پیش تر می آید بخصوص از دهه 50 به بعد رهاتر ، آزاد تر و با فاصله گذاری بیش تری با وزن شعرهای پیشین اش پیش می رود
شکل جدید استفاده م .آزاد از دوموضوع  " زبان "و "وزن" درشعرهایش برای شعر معاصر ما اهمیت در زمانی زیادی دارد که غیر قابل انکار است 
ما را چه می شودکه نمی گوییم / دیگر / شعری برای جنگل / شعری برای سرخ گلی
این شعرو شبیه به این شعر ما را به  راهی می کشاند که در نهایت آن به ذات اصلی شعر م.آزاد می رسیم  

هیچ نظری موجود نیست: