۱۳۹۱ فروردین ۲۲, سه‌شنبه

شعرهایی در غیاب سلیمان

 درباره ی مجموعه شعر - شیوه های دلپذیر آوریل - رویازرین 

رسول رخشا  


"شیوه های دلپذیر آوریل "جدیدترین مجموعه ازشاعری است که به گمانم می توان خصوصیات و صفات حرفه ای شعر ورفتار با آن را در کارش دنبال کرد."رویا زرین "سعی می کند علاوه بر تغییر فضا و موقعیت – نسبت به کارهای پیشین اش -  در رفتار با زبان شعرهایش هم متفاوت عمل کند ، توجه به فرم شعرهای این دفتر باعث شده که تلاش او در عبور از شرایط نرم وطبیعی در آثارش برجسته شود ، در حقیقت انگار شاعر تمام تمرکزش را صرف می کند تا با تجربه های تازه مدام خودش را با معیارهای جدیدی بسنجد وسعی کند دست کم روبنا یا نمایی متفاوت از معماری آثارش ارایه دهد
زرین  در این مجموعه سعی دارد که نگاهی پروژه ای ومقطعی به شعرهایش داشته باشد در کتاب "شیوه های ... "که در دو بخش " جولای " و " شیوه های دلپذیرآوریل " تنطیم شده است می توان این تلاش حرفه ای رادید . تلاش برای نا متعارف بودن در نام گذاری کتاب و فصل هایش هم دیده می شود ، هرچند ،جز ژستی که سعی کرده است شعوری شاعرانه از خود بجا بگذارد از آن چیزی بجا نمانده واین اسم ها ربطی - حتا بیرونی - به شعرها ندارند. به گواهی خوانده های پیشین ام از رویا زرین من شعرهای او را شعرهای پسندیده و پذیرنده ای می دانم وعملآ این را می گذارم متری برای شعرهای رویازرین ،اما  این مترمرا آنقدر مجاب نمی کند که نقدهایم را پنهان کنم از شاعری که تمام سعی اش را می کند تا قامتی حرفه ای برای خود وآثارش نگاه دارد
 کتاب را با  بی میلی خواندم ، راستش با  بی میلی نخواندم ، شعرها مرا بی میل کردند تا صفحه 34 ،اما سه باره خواندم تا بفهمم نکند میلِ این بی میلی بی دلیل بر من مستولی شده است تا به صفحه ای رسیدم که آدمی، معشوقی ، همسری به نام " سلیمان " در شعرها پیدا می شود و شاعر مدام حرفهایش را با او یا درباره او می زند و هرجا که از این پس نام سلیمان می آید با شعرهایی تاثیرگذار و درخشان روبرو می شویم . شاعر، درونیات و حرفها و اعتراضاتش را با مردی در میان می گذارد به نام سلیمان  واین سلیمان، هم همسر است هم معشوق ، هم پدر، هم ابراهیم وهم پیامبر .آنجا که اسماعیلی در شعرها وارد می شود ،ابراهیم می شود اما هم چنان  سلیمان هم باقی می ماند
شخصیت سلیمان درشعرهای مختلف  به درستی پرداخته شده وما میتوانیم با وجوه گوناگون شخصیتی او روبرو شویم ونقطه قوت این موضوع هم آشنایی ما با سلیمان درغیاب اوست، سلیمان به مروردر شعرها از تیپ به کاراکترتبدیل می شود و همین پرسپکتیو وایجاد بعد در شخصیت سلیمان ،خلا وحفره های احتمالی را در شعر پر می کند و مخاطب را مجبور می کند که نگاهی یکپارچه به شعر ها داشته باشد  .ایجاد تغزل در زمینه ی شعرها باعث پیدایش فضاهایی با باردراماتیکِ دل چسب می شود ، شاعر اشاره هایی -هر چند پنهانی - به کتاب عهد عتیق دارد وما را به فضاهای کتب عهد عتیق و به طور خاص ،غزلِ غزل های سلیمان ارجاع می دهد .
دارد شب می شود / تو  لای کتاب کهنه نمی مانی  /من از تکرر اوراد/ نجاتت داده ام سلیمان/ واز کراهت آب های مانده/ در خواب های بی رویا / کسی نمی توانست / تو را از غزل های نگفته ات حدس بزند /کسی نمی توانست / پشت نام سلیمان پنهانت کند / کسی نمی توانست ...اما / من خواستم سلیمان. ص 58
درکتاب "غزل ِغزل های سلیمان"  می بینیم که راوی در بخش هایی از کتاب زنی است که با محبوبش وخطاب به او حرف می زند،
ورود اسماعیل - شخصیت دوم در شعرها - در فصل دوم کتاب است و شاعر به خوبی با پیوندی تخاطبی دراین شعر به سلیمان-شخصیت اول - می گوید که نگران پسرش اسماعیل است وبنوعی پلی برقرارمی کند بین فصل اول ودوم شعرها :
 آوریل /چه شیوه های دلپذیری دارد سلیمان /محبوبه هایی که به توفکرمیکنند / یهوه ای که به من / منی که به اسماعیل
 ص 73... و دیگر تا پایان کتاب از سلیمانِ همسر/ معشوق خبری نیست که جای او را اسماعیلِ پسر می گیرد و مورد خطاب زنی ست که مادر است وهمان زنِ راوی غزلِ غزل هایِ سلیمان  . زرین آنجا که رویا های خودش را بدل به پروژه ی سلیمان و اسماعیل کرده است شعرهای دل نشینی خلق کرده است.
کلاغ ها از تو مخفی می کنند اما / پدرت را من نکشتم اسماعیل / هوا /مثل شیر شتر تازه بود و/ ناخن هایم / الواح نقره بود و ... /80 ص
وکاش بخش اول کتاب وجود نداشت بخشی که  یک خودزنی آشکار است برای شاعری که می خواهد حرفه ای بماند.
با این حال نمی توان شعررا دوست داشت و مجموعه ی" سلیمان واسماعیل " را یا به زعم شاعرش " شیوه های دل پذیر آوریل " را   نادیده گرفت.


هیچ نظری موجود نیست: