۱۳۸۷ اسفند ۲۳, جمعه

تشخص جایزه در تداوم آن است









گفت وگو با عباس صفاری در باره ی جوایز ادبی


رسول رخشا- علی مسعودی‌نیا:این روزها دیگر اهالی شعر امروز و شعرخوانان حرفه‌ای «عباس صفاری» را به خوبی می‌شناسند و از شعرش به عنوان شعری ساده، مدرن و تاثیر‌گذار یاد می‌کنند. کتاب بسیار موفق او با عنوان «دوربین قدیمی»، در سومین دوره جایزه کارنامه، یکی از آثار برگزیده بود و پس از آن بود که شعر «صفاری» توانست برای خود جایگاه نسبتا محکمی را در ادبیات امروز ایران به ثبت برساند. وی علاوه بر شعر دستی هم در نقد، پژوهش و ترانه‌سرایی دارد و کارهای با‌ارزشی نیز در این حیطه‌ها منتشر ساخته است. چندی پیش، این شاعر مقیم آمریکا سفری داشت به ایران. فرصت را مغتنم شمردیم و از او درباره تفاوت روند برگزاری جشنواره‌ها و جوایز ادبی در ایران و غرب، و نیز تاثیر اعطای جایزه در شعرش پرسیدیم.


با توجه به اینكه شما در خارج از ایران سكونت دارید و با وضعیت ادبیات غرب آشنا هستید، به نظرتان روند تشویق در آنجا چه تفاوت‌هایی با ایران دارد و اصولا تا چه حد نیت برگزاركنندگان جوایز این سو و آن سوی آب را متفاوت ارزیابی می‌كنید؟
در غرب بیشتر جایزه‌ها به بخش شعر اختصاص دارد. در هنرهای دیگر هم به رشته‌هایی توجه می‌شود که کمتر از حمایت مالی و توجه مردم برخوردار هستند، مثل موسیقی کلاسیک یا باله. اینها اکثرا از طریق جوایز و کمک‌هایی که از طرف گروه‌ها و سازمان‌های غیر‌انتفاعی است قادر هستند به کارشان ادامه بدهند.از پولیتزر و نوبل که بگذریم که هم شعر و هم داستان را در بر می‌گیرد، اکثر جوایز ادبی مختص شعر است و بعد هم داستان کوتاه. در آمریکا ظاهرا بیشتر برای تشویق شاعران و نویسندگان جایزه می‌دهند. کمتر دیده‌ام به رمان جایزه بدهند. مثلا به کتاب اول جایزه می‌دهند، چون معتقد‌ند كه منتشر کردن دومین کتاب یکی از سخت‌ترین کارهاست. مثلا آنجا یک جایزه120 هزار دلاری هست برای شعر، و با اعطای آن باعث می‌شوند که شاعر بدون آنکه دغدغه‌ای در زندگی حس کند، برود و دو، سه سالی با خیال راحت و در آرامش و بدون دغدغه گذران زندگی به کارش بپردازد و کتاب دومش را منتشر کند. البته در ایران هم یکی، دو جایزه‌ در شعر داشتیم، مثل جایزه فروغ. اما اینجا ظاهرا جوایز شعر خیلی زود تعطیل می‌شوند و بیشتر جایزه‌ها روی داستان متمرکز است.
نوع فراخوان جوایز چگونه است؟ آیا دعوت می‌کنند از شعرا که آثارشان را بفرستند یا کلا یک هیات داوری روی تمام آثار منتشر شده در یک دوره نظارت می‌کند و به آثار برتر جایزه می‌دهد؟
جایزه‌های شعر اکثرا از طریق نشریات ادبی برگزار می‌شوند که این نشریات آنجا بیشتر توسط دانشکده‌ها منتشر می‌شوند. یعنی شما اصلا این مجلات را در کتاب‌فروشی‌ها و دکه‌ها نمی‌بینید و تنها از طریق آبونمان برای مشترکین ارسال می‌شوند یا در کتاب‌فروشی‌های خاصی که روی آثار ادبی تمرکز دارند، فروخته می‌شوند. اما این نشریات مهارت عجیبی دارند در یافتن افراد علاقه‌مند. یعنی وقتی یکی از آنها را آبونمان می‌شوید، سایر نشریات مشابه نیز برایتان دعوت‌نامه و فرم اشتراک ارسال می‌کنند. فراخوان جایزه‌ها معمولا در صفحات آخر این نشریات گنجانده می‌شود. اسپانسر بعضی از این جوایز خود دانشگاه‌ها هستند و گاهی هم سازمان‌های غیر‌انتفاعی این کار را بر عهده می‌گیرند و مبلغ جایزه را هم در فرا‌خوان ذکر می‌کنند. بزرگ‌ترین جایزه‌ای که در حال حاضر اعطا می‌شود، جایزه 75 هزار دلاری نشریه «پوئتری» است.
چرا هرگز در ایران جایزه ادبی معتبر و ماندگاری نداشته‌ایم كه هم ارزش معنوی و فرهنگی بالایی داشته باشد و هم ارزش مادی قابل قبول. یا اگر هم بوده بعد از دو، سه سال تعطیل و به دست فراموشی سپرده شده است؟
من چندان در جریان اتفاقات این حوزه در ایران نبوده‌ام. اما دورادور می‌دانم که یکی از دلایل آن نبودن اسپانسرهای مناسب است. اهل قلم دارند از وقت و کارشان برای برگزاری این جوایز هزینه می‌کنند و دیگر امکان برآوردن هزینه‌های مادی چنین برنامه‌ای را ندارند. از طرف دیگر جوایز را خیلی بزرگ و گسترده آغاز می‌کنند و در سال‌های بعد از پس وعده‌هایی که داده‌اند بر نمی‌آیند. در غرب کسانی که حول و حوش جایزه‌ای می‌گردند و تشکیلات آن را اداره می‌کنند، به ندرت خودشان اهل قلم هستند. از اهل قلم کمک می‌گیرند و از آنها به عنوان داور نام برده می‌شود. اما همیشه یک سازمان یا موسسه و حتی دانشگاه‌ها در پشت جایزه نقش حامی را ایفا می‌کنند. چون شاعران و نویسندگان خودشان درگیر نوشتن هستند و نمی‌توانند به مدت طولانی در چنین پروژه‌هایی کار کنند. اما در ایران ظاهرا دانشگاه‌ها چندان کاری به این کارها ندارند و موسسات غیرانتفاعی چندانی هم فعال نیستند. این است که کل زحمات کار می‌افتد به گردن خود اهل قلم. اما آنها هم مشغله‌های خاص خود را دارند و نمی‌توانند به طور مداوم چنین مسوولیت‌هایی را تقبل کنند. به هر حال بیشتر همین تداوم است که به یک جایزه تشخص می‌بخشد و این تداوم به دلایلی که گفتم در ایران وجود ندارد.
با توجه به اینكه معیار داوری در شعر چارچوب چندان مشخصی ندارد و به هر حال تا حدود زیادی بر‌می‌گردد به سلیقه شخصی داور، برای رسیدن به منصفانه‌ترین و بی‌غرض‌ترین داوری ممكن چه باید كرد؟ آیا از روند داوری آثار در جشنواره‌های خارجی مطلع هستید؟
فکر می‌کنم بهترین شیوه این باشد که از سلیقه‌های مختلف شعری استفاده کنیم، تا لا‌اقل به میانگین قابل دفاعی برسیم. وجود چنین گروهی در داوری می‌تواند رفاقت‌ها و سلیقه‌های فردی و نان قرض‌دادن‌ها را تا حدی کاهش دهد. اینها به هر حال خصایصی هستند که نمی‌شود وجودشان را در جامعه ادبی ایران کتمان کرد. نه فقط در ایران، که در همه‌جای دنیا از این دست روابط هست. تنها راه کاهش گروه‌بندی آن است که از سلایق مختلف استفاده شود. می‌توان کسانی را برگزید که هر کدام بخشی از سلیقه‌های شعری را نمایندگی می‌کنند. جدا از این واقعا نمی‌دانم چه می‌شود کرد که داوری عادلانه باشد.
شما گفتید که در غرب جوایز از سوی نهادهای فرهنگی برگزار می‌شود. با این حساب داوری جوایز در آنجا چگونه انجام می‌پذیرد و عموما این داوران از میان چه افرادی و بر اساس چه معیارهایی برگزیده می‌شوند؟
تا آنجا که من دیده‌ام در اکثر جوایز نام داور اعلام نمی‌شود. به ندرت دیده‌ام که نام داورها ذکر شده باشد. اما در جوایزی که اسم ژوری را از ابتدا اعلام می‌کنند، داوران را مثل اینجا بیشتر از میان پیشکسوت‌ها و افرادی كه سابقه طولانی در حیطه شعر دارند، انتخاب می‌کنند. یعنی شاعرانی که مردم آنها را بیشتر می‌شناسند. بنابراین گاهی اسم آنها را هم ذیل فراخوان جایزه می‌نویسند و آن اسامی خود تا حدودی مایه اعتبار جایزه می‌شود.
ظاهرا جوایزی هم هست كه هیات داوران ثابتی دارد و در ادوار مختلف تركیب این هیات تغییر نمی‌كند. تا جایی كه من شنیده‌ام مثلا جایزه«پن» چنین وضعیتی دارد.
بله. گروه‌های دیگری هم هستند که نام داور را اعلام نمی‌کنند ولی به گمانم ژوری ثابتی در تمام ادوار دارند. یعنی عده‌ای هستند كه به عنوان تیم تشكیلاتی جایزه و بر اساس سلایقی خاص آثار را بررسی می‌كنند.
در شرایط فعلی كه جمعیت كتابخوان ما به شدت كاهش یافته و به‌ویژه كتاب‌های شعر خوانندگان اندكی دارند، فكر می‌كنید كه جایزه ادبی می‌تواند تاثیری بگذارد بر جایگاه شعر و میزان شعرخوانان جامعه؟
بدون شک تاثیر دارد. من فکر می‌کنم که ناشران ایران دارند خیلی هوشمندانه عمل می‌کنند که اگر کتابی برنده جایزه شده باشد، این قضیه را روی جلد کتاب ذکر می‌کنند. هر چند که این اتفاق طبیعتا از چاپ دوم می‌افتد یا روی جلد کتاب‌های بعدی آن شاعر یا نویسنده، خبر جایزه کتاب قبلی او را هم درج می‌کنند. مثلا در مورد كتاب خود من روی جلد ذكر شده كه برنده جایزه بوده است و چند كتاب هم دیدم كه حتی نامزد جایزه بوده‌اند و این مطلب را روی جلد ذكر كرده‌اند. اینها همه نشان‌دهنده آن است که خواننده کتاب به جایزه‌بردن آن اهمیت می‌دهد و کار آن نویسنده را جدی‌تر دنبال می‌کند و با اطمینان بیشتری کتاب را می‌خرد. شاید یک مقدارش برگردد به این که جامعه کتابخوان به نقدهایی که در مورد آثار نوشته می‌شود چندان دسترسی یا توجه ندارند. از طرفی نشریه مستقلی هم نداریم که به طور تخصصی و مداوم کار نقد و معرفی کتاب‌ها را انجام دهد. تا خواننده می‌آید با نشریه‌ای آشنا شود و مطالب آن را پیگیری کند، نشریه به دلایل مختلف تعطیل می‌شود. این است که بیشتر از طریق اعلام همین جوایز است که کتاب می‌تواند مورد توجه مردم واقع شود. این در فروش کتاب و چاپ‌های بعدی کتاب تاثیر خواهد داشت. به خصوص اگر خوانندگان آشنایی قبلی با آن نویسنده یا شاعر نداشته باشند، جایزه می‌تواند نقشی اطمینان‌دهنده را برای آنها ایفا کند.
به عنوان كسی كه برنده جایزه هم شده‌اید، می‌خواستیم بدانیم كه آیا آن جایزه در روند كار ادبی و تفكر شما تاثیری داشت و اگر پاسخ مثبت است، این تاثیر در چه زمینه‌هایی بود؟
شاید جایزه تا حدودی موجب دلگرمی نویسنده یا شاعر باشد. به این علت که لا‌اقل شاعر متوجه می‌شود که کتابش مورد توجه قرار گرفته و چند نفر این کتاب را به دقت خوانده‌اند. به ویژه برای من و دوستان دیگری که در خارج از کشور زندگی می‌کنند، این امر می‌تواند صادق باشد. چون ما هیچ‌وقت با خواننده کتابمان در ارتباط مستقیم نیستیم. حتی من وقتی که شعر می‌نویسم معمولا کسی در اطرافم نیست که حتی بتوانم این شعر را برایش بخوانم. یعنی خواننده کتابم را اصلا نمی‌بینم و از نظرش با‌خبر نمی‌شوم. این است که جایزه برای من نشان‌دهنده آن است که چند نفر کتابم را به دقت خوانده‌اند و این خوانش از طرف افرادی صورت گرفته است که خودشان اهل شعر و اهل قلم هستند. اینها می‌تواند توام با دلگرمی باشد برای یک شاعر. یعنی نشانه پیشرفت یا پاسخی به زحماتش باشد. اینها خیلی یاری‌دهنده است.
از نظر مادی که تاثیری نداشته در زندگی‌تان؟!
خب، وقتی این مبلغ تبدیل به دلار می‌شود که مبلغ چشمگیری نیست. اما من جایزه دوم‌ام را فرستادم برای یتیم‌خانه‌ای در کابل و گمان کنم برای آنها مفید بوده است. بدون شک، به خصوص در ایران، ارزش مادی جایزه هم می‌تواند خیلی تاثیرگذار باشد. من دوستی را در اینجا دیدم که می‌گفت وسعش نمی‌رسد برود یک فرهنگ لغت بخرد. خب با این جایزه‌ها لا‌اقل آن دوست می‌تواند برود و برای خودش یک فرهنگ لغت بخرد!

هیچ نظری موجود نیست: