
دربارهی فریدون رهنما كم نوشتهاند و آنچنان كه بایسته و شایستهاش بوده و هست و لابد هنوز، متن و كلمه نیست، اما هر جا كه سخنی از او به میان آمده، آن چنان وسعت و عمق یافته كه گویی همان یك سخن در همان جا، هر جا كه باشد – چه سینما و چه شعر- كافی است كه نقش انكارناپذیر فریدون رهنما را در سینما و شعر معاصر و هنر ِ معاصر دریافت كنیم
چه آنجا كه شاملو می گوید :
«حق فریدون رهنما بر شعر معاصر، پس از نیما، دقیقا ً معادل حق از دست رفتهی كریستف كلمب است بر آمریكا»
و چه جایی كه احمدرضا احمدی می گوید:
فریدون رهنما مرشد من در راه شعرم بوده است، هر چقدر هم كه تأثیر مستقیم نبوده باشد
و یا:
هانری كربن مشهور دربارهی فیلم، سیاوش در تخت جمشید در موزهی گیمه فرانسه، كه می گوید:
این فیلم ٥٠ سال بعد فهمیده میشود، فریدون رهنما توانسته، بیدرنگ و به صرافت طبع، همان بنمایهی ارجمندی را بازیابد كه فیلسوفان ایرانی، همواره در پی آن بودهاند.
و چه پل الوار كه:
فریدون رهنما، با صدایی رسا آوازهای پاك و بلند پایهاش را میسراید.
شاید با نگاهی گذرا به زندگی رهنما كمی به اهمیت و پیشرو بودن او بیشتر پی ببریم :
دوم خرداد 1309- در تهران زاده شد.
مادر: زكیه حائری، نوهی شیخ عبدالله مازندرانی (رحمت علیشاه)
پدر: زین العابدین رهنما، نویسنده، مفسر و مترجم قرآن
١٣١٣- سفر به لبنان (تبعیدگاه پدر) به همراه خانواده
١٣٢٠- بازگشت به تهران
١٣٢١- دانشآموز دبیرستان فیروز بهرام
١٣٢٣- سفر به فرانسه به همراه پدر، دانش آموز دبیرستان ژانسون دوسایی در پاریس
١٣٢٥- آغاز كار شعر به زبان فرانسه و فارسی
- «نیست گهواره در زمین زخم»
١٣٢٦- دفتر شعر «هیچ» با نام كوچه
١٣٢٧- انتشار شعرهای پراكنده در نشریات فرانسه
- مقاله دربارهی الوار
- دفتر شعر Naitre «زاده شدن»
١٣٢۸- مقاله در نشریات فرانسه دربارهی صادق چوبك، فولكور آذربایجان، سینما یا هنر هفتم.
- تحصیل در دانشكدهی ادبیات سربن و مؤسسهی فیلمشناسی پاریس
١٣٢٩- مقالهی «فرانسه و دیگران» برای روزنامهی ایران
- شعر: خون جگر، برای بودلر كه نمیدانست، قبل از هر چیز یك دل داشت
- شركت در دومین كنگرهی جهانی صلح در ورشو و آشنایی نرودا، آمادو و تورسون زاده با شعرهای او
- «مایاكوفسكی یا پیشگویی كه روی سخناش با زندههاست»
١٣٣٠- انتشار نخستین دفتر شعر به فرانسه: Ode a la perse «منظومه برای ایران» با نام كاوه طبرستانی توسط انتشارات پی یرسگرس Pierre Seghers
- ابتلا به بیماری سل و بستری شدن در بیمارستانی در سوئیس.
- مقدمه برای دفتر شعر الف. صبح (قطعنامه) و انتشار آن با كمك مالی خود (با نام مستعار چوبین)
- دفتر نخست «Ode au Monde» «منظومه برای جهان» و استقبال پرشور پی یرسگرس شاعر و ناشر فرانسوی
١٣٣٢- ترجمهی اشعار الوار، آراگون، دسنوس، لنگستون هیوز، لوركا
١٣٣٣- كتابدار در كتابخانهی مجلس شورای ملی
- دفتر شعر Faire Naitre «زادن»
١٣٣٤- انتشار Ode au Monde «منظومه برای جهان» در دو دفتر توسط انتشارات پی یر سگرس
١٣٣٥- سفر به فرانسه برای گذراندن رساله در مؤسسهی فیلمشناسی پاریس
- كتاب دربارهی خیام و ترجمهی اشعار او با همكاری روبن ملیك (ناتمام)
١٣٣٨- انتشار مجموعهْ شعر Poemes Anciens «سروده های كهنه»
- پخش شعرهای او از رادیو پاریس
١٣٣٩- فیلم كوتاه «تخت جمشید»
- «نیما یوشیج و دلاش كه میتپید» در مجلهی یغما
- «تاریك و روشن سپهری» در مجلهی نقشونگار
- نخستین نمایش فیلم «تخت جمشید» در پاریس
- سخنرانی دربارهی «مسائل كنونی هنر ایران» در پاریس
- مصاحبه با رادیو پاریس
١٣٤٠- یادداشت دربارهی چند نمایش ایرانی
- نمایش فیلم «تخت جمشید» در كانون فیلم
١٣٤١- آغاز فیلم «سیاوش در تخت جمشید»
١٣٤٤- نخستین نمایش فیلم «سیاوش در تخت جمشید» در سینماخانهی پاریس با معرفی هانری لانگلوا
- سخنرانی هانری كربن دربارهی «سیاوش در تخت جمشید» در موزهی گیمهی پاریس
1345- دریافت جایزه ژان اپشتاین درجشنواره ی لوكارنو برای فیلم « سیاوش در تخت جمشید»
- نخستین نمایش «سیاوش در تخت جمشید» در تهران
١٣٤٦- « پایان یك تولد» دربارهی فروغ فرخزاد، مجلهی آرش
١٣٤٧- انتشار دفتر شعر Chant de deliverance «آوازهای رهایی» انتشارات اوسوالد، پاریس
١٣٤٩- آغاز تهیهی فیلم «پسر ایران از مادرش بیاطلاع است» با وام ١٥ ساله از تلویزیون ملی
- انتشار ترجمهی چند شعر از او به فارسی با یاری یدالله رؤیایی، در «كتاب شعر دیگر»
١٣٥٠- «اژدرهای نفس ما در چشم اردشیر محصص»، مجلهی نگین
١٣٥١- انتشار كتاب «واقعیتگرایی فیلم»، انتشارات بوف
١٣٥٤- نخستین نمایش فیلم «پسر ایران از مادرش بیاطلاع است» در سینما تك پاریس با معرفی هانری لانگلوا
١٧ مرداد ١٣٥٤- انتقال به بیمارستان در پاریس و درگذشت
- گفتوگوی هانری لانگلوا دربارهی فریدون رهنما
- تعیین جایزهی طلایی «فریدون رهنما» برای فیلمساز جوان منطقهی آسیا
□
سپیدی یك دست زادهی شب است
مترجم: فریده رهنما
روزی خواهم رفت به كرانههای بزرگ عشق
فرو خواهم رفت در شنهای خواستن
با خود راز شامگاهان را خواهم برد
جنگل همچون چلچراغی بر ما فرود خواهد آمد
روزی لبخند خواهم زد به تولد روزها
آسمان را خواهم دید آنسان كه یك دست را
دستات بر من خواهد بود آنسان كه بر كرانهی دریا
تابستان مرا در برخواهد گرفت و دریا دلاش را خواهد گشود
به تو باز خواهم گشت از میوهها و آرزوها سرشار
زمان در من خواهد مرد و من بر زمان خواهم خفت
چشمه خواهد جوشید از چشمان پرغبارمان
هیچ چیز باز نتواند داشت آن شب گرمابخش را
تپه در دوردست میخواند ما را میخواهد ما را
افق بازو گشاده است با انگشتهای منزوی
سنگینی شامگاهان ما را به پهنههای بیكران میراند
شكم فریاد میكند تن منفجر میشود از آسمان خاكستری
اندوهی عظیم میروید در سطح فضا
خطی از اشك میپیوندد به رودهای بزرگ
خورشید دو تن نمودار میشود از میان همگان
درخت میگرید بر سینهی زنی تنها
كجایی ای ستارهی پگاهِ فراموشی
اسبات را میبینم كه در آزارها شیهه میكشد
آیا تو نیز از سرزمین خونینات جدا افتادهای
آیا تو نیز از آواز نیاكانات جدا افتادهای
دستات را میگیرم ای مسافر یادبودها
میپایم تو را در لحظههای درد و دلتنگی
میپرورانم تو را با آتش و زمین و آواز
گسترده میشوم در خاكستر گامهایام كه برمی داری
سپیدی یك دست زاده شب است
□
٢ شعر از مجموعهی دل به دل راه داره –
مترجم: فریده رهنما
١ .
عرقهای بدن
سنگینی چكشهای چشمان كار
درد را فراموش میكنند
عرقهای بدن
به اهتزاز در میآیند
درق درق درق
فولاد و چكش
درق درق درق
برق كارخانه
درق درق درق
مرگ مرگ مرگ
مرگ در دهان حمالهای سیاهِ كشتی
مرگ در دهان بچههای قلوههای زنگْزده
مرگ در قلوههای سنگ
مرگ در خون تفنگها
مرگ در چشم بچههای لار
مرگ در صورت فریاد لار
مرگ در تخم چشمه گرسنه
مرگ در دست كودكی كه منتظر خون كشتارخانه است
یك مشت خون یك مشت خون
مرگ در دستهای دراز شده
٢.
تنگ است گلهای نفس
كتابهای عشق در گل افتاده
بهش سنگ میپرانند برف میپرانند سردش كردهاند
سرد سرد مثل آه دو فكلی در قایق
سردِ سرد مثل گلهای سعدآباد
سردِ سرد مثل بوسههای مجلل
احمد را گرفتند
حسن در رفته
حسین تف به رویشان كرد
موهای ننهْ محمد راست شد
زمین زمین زمین همه تكان خورده
یك دو یك دو یك دو
خبر ... دار!
خبر ... دار!
زمین تكان خورد
یك حسن دو حسن سه حسن
یك حسین دو حسین سه حسین
یك مادر دو مادر سه مادر
خبر دار! خبر دار!
یك تف دو تف سه تف
یك دو یك دو یك دو
درد درد درد
درد زمین
درد درد درد
زمین درد سر بلند میكند
درد می ایستد مثل باد
راست مثل فولاد حاصل خیز
به پیش
یك دو یك دو یك دو
منبع :نشریه هنگام
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر