۱۳۸۹ شهریور ۱۳, شنبه

چرا شعر گراناز پر طرفدار بود یا هست ؟




رسول رخشا


شعر گراناز موسوی را سال هاست که می خوانم و درحد بضاعتم بر آن درنگ کرده ام ، منی که هیچ حافظه شعری خوبی در خود سراغ ندارم ، سطرهای زیادی از شعرگراناز در خاطرم مانده است : امشب شب مهتاب نیست / و هیچ کس را نمی خواهم /دلم نارنج می خواهد / وفکر می کنم ای کاش/ اتاقم یک پنجره داشت ...اما نوشتن این یادداشت بسیار کوتاه برای من فرصتی پیش آورد که مروری دقیق تر داشته باشم بر دو کتاب شعر او یعنی " پابرهنه تا صبح " و آوازهای زن بی اجازه" .
در این دوره ی منسجم ویژگی های شعر گراناز برایم به خوبی ترسیم شد ، هرچند در این یادداشت نمی توان اشاره ای -حتی کوتاه-به آنها کرد، گمان می کنم این مرورِتازه باعث شد تا بفهمم که چرا " گراناز موسوی " نسبت به شاعران هم نسل ، هم دوره و هم جنس خود شاعری پر مخاطب و پر طرفدار است . او از شاعران دهه هفتاد است دهه ای که به نوعی اوج ژانگولر بازی در شعر معاصر ما بوده است ،دهه ای که حالا با گذشت زمان اندکی ، چیز ی ازبند بازی های شاعرانه آن به جا نمانده است ،جز یک دو نفر شاعر و چند شعری که آن زمان هم قابل توجه بودند و هنوزهم در پایان دهه هشتاد هستند . به گمانم گراناز جنون و هذیان ، فرم وتکنیک ، زبان بازی و بازی زبان ، معنا و گریز از آن ،گسست وشکست و بسیاری ازویژگی های معهود دهه هفتاد را در همان سال ها طوری آموخته ، که بتواند به نحوی مناسب ودرخورِ جایگاه شعری شان ازآنها استفاده کند، نه اینکه به ضرب زور پتک و دشنه هایی از پیش آماده شده . اینکه گاهی می گوییم شعر این دهه با مرور مناسب بر دهه پیشین خود توانسته است به جای درستی از دانایی برسد تردیدی باقی نمی گذارد که راه پرشتاب آن دهه باید به پیوستگی وآهستگی می رسید تا نتیجه ی درستی می داد ، قصدم از مطرح کردن این بحث این است که بگویم انگار گراناز و یک ، دو شاعر دیگر که امروز هم مثل دیروز خوب خوانده می شوند به این دلیل است که شعرشان را فدای بندبازی و جنگولک بازی های مرسوم نکردند ،هر چند تلاش شان هم این بوده است که جسارت وعریانی تازه ای در شعر پدید آورند . این موضوعی است که به گمانم شعر گراناز را مورد توجه مخاطب قرار می دهد ، موضوعی که بسیاری از شاعران هم دوره ی من در نسل هشتاد به آن آگاهی و توجه دارند .در همین فکرها بودم که مقایسه ای کردم میان شعر گراناز و شعری که این روزها هست و به این نتیجه رسیدم :
با درنظر گرفتن تمام ویژگی های شعری گراناز موسوی و نوع خلاقیت هنری او در شعرش ، امروز شاعران بسیاری داریم که با همین ویژگی ها شعرهایی زیباتر، پرشورتر و پرمایه تر از او خلق می کنند ، این را نگفتم که با نفی گراناز موسوی شا عران این روزها را اثبات کنم ، گفتم که بفهمم ،آیا شعر معاصر تاریخ مصرف دارد ؟ آیا شاعران این روزها پیش رو و آگاه تر شده اند؟ آیا گراناز باید به شعرش مایه های تازه ای بیفزاید ؟ و آیاهایی که دیگر جایی برای نوشتن شان در اینجا ندارم .

۴ نظر:

ناشناس گفت...

اولا چه کسی گفته است که شعر این خانم پرطرفدار بوده یا هست؟ دوما نتیجه گیری های شما خیلی مخدوش و مغلطه آمیز است. من فکر می کنم سوالی که طرح شده است از پایه اشتباه است. خیلی از شاعران امروز مطرح شدن شان صرفا به خاطر روابط اجتماعی ست که دارند و این در فرهنگ ما متاسفانه مرسوم است. امیدوار بودم که نکات تفکر برانگیزتری از شما بخوانم. با احترام

رخشا گفت...

این هم سخنی است دوست ناشناس من

محمد رضا اسمعیل زاده گفت...

سلام
من در اینترنت شعر دیگری از ایشان نتوانستم پیدا کنم اگر لینکی دارید ممنون میشم در اختیارم قرار بدید
در مورد ژانگولر بازی در شعر کاملا موافقم دنیای شعر معاصر فارسی پر شده از این سبک کارها

Rakhsha گفت...

aghaye esmayil zade
bejoz do ketab Granaz ,,,sher hayi dar internet hast ke mitavanid bebinid....masalan dar site vazna