tag:blogger.com,1999:blog-5204020245526707938.post6612743980838747286..comments2012-12-14T02:01:08.572-08:00Comments on زمینه: نوشتن و ماندنرسول رخشاhttp://www.blogger.com/profile/14487015498038865994noreply@blogger.comBlogger3125tag:blogger.com,1999:blog-5204020245526707938.post-28620653462759902232010-03-15T16:13:33.222-07:002010-03-15T16:13:33.222-07:00دوست عزیز - علی ثباتی
نظرت را خواندم ، راستش در شر...دوست عزیز - علی ثباتی<br />نظرت را خواندم ، راستش در شرایط مناسبی برای نوشتن یا گفتن نظرم نیستم ...اما حتم در اولین فرصت ...<br />ممنونم از پیشنهادات ونظراتت.<br /><br />رسول رخشاAnonymousnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5204020245526707938.post-90539536029388055042010-03-13T19:53:32.424-08:002010-03-13T19:53:32.424-08:00برای من شخصیت ارام و پرهیز از اوباشی گری و هرزه ده...برای من شخصیت ارام و پرهیز از اوباشی گری و هرزه دهنی در قالب نقد و نظر و به بهانه ی به دست اوردن شخصیتی نمادین و رادیکال مهم است. این ویژگی ها در تو هست و ستودنی است، در یک کلام نخواسته ای با تاختن به دیگران، ان هم نه با هدف نقد که با هدف کسب وجهه، برای خودت اعتبار و ابرویی به هم بزنی تابلکه ستایش/تنفر برای ات به پله های اوریب صعود و دیده شدن مبدل شود.کاری که بسیاری کردند و می کنند. <br />اما این همه ی مطلب نیست. راتش مصاحبه ها و یادداشت های تو در این دو سه سال که همدیگر را در وازنا شناخته ایم نشان می دهد که ادبیات و پرداختن به ادبیات برای ات امری شخصی، اقتراحی و تفننی است. این می تواند برای هر ان که به تئوری دمکراتیزه شده ی "هر کس به رای خویش" معتقد باشد نه تنها امری قابل قبول که ستودنی هم باشد. چرا می باید همه ی ما دست در کار نظریه پردازی و حرفه ای گری ادبی داشته باشیم. بگذار برخی کسان هم زا دل و از نگاه و ذوق و پسند شخصی شان بنویسند، چه باک! <br />اما این هم هست که حضور در مطبوعات و سایت و بلاگ گردانی، و نیز ورود به حیظه ی نقد ادبی دیگر به خودی خود ساحت نمادینی را به دست می دهد که در ان ادم نمی تواند به تکیه به گفتار و نگاه فردی خود کار را پیش ببرد. این دیگر - بی تعارف - یک بام و دو هواست. <br />اگر کسی - و من جمله تو - بپذیرد که در ادبیات به قلم فرسائی و ارزشداوی مشغول شده است، اگر کسی به این امر تن دهد که کلامش را در متن جریان های ادبی و رسانه ها بنشاند، در مطبوعات و مجلات مطلب منتشر کند و مرتبا در حوزه های ادبی مشخصی به روز رسانی کند، دیگر نمی توان صرف ذوق و اقتراح از نقد و خرده گیری به کارش سر باز زد. <br />این است که باید هشدار داد، به عنوان مخاطبی که دنبال می کند یا کسی که کسب و کارش نظریه ی ادبی است، که این راه و رسم را نمی توان در عین برخورداری از چنین وجهه ی نمادینی،و به رغم دامنه ی فعالیت های ادبی ای از این دست، کما فی سابق بر سبیل ذوق و پسند شخصی ادامه داد. <br />گزاره های ادبی تو در مجموع تکرار محتوایی ثابت را افتابی می کند که معمولا به نتیجه ی تازه ای منجر نیم شود. نوعی حاشیه نویسی بر واقعیات است و پرهیز از به دست دادن مکلاک و معیاری تازه برای سنجش ادبیات و اثار تازه ی ادبی. از هر دری گفتن است به بهای نگفتن هر انچه که باید گفته شود. میانه داری دائمی برای تن ندادن به موضع گیری صریح نظری. کم کوشی در پیچیدگی های فراوان نظری ادبیات امروز به بهانه ی همگانی و اسان فهم کردن نقد و نظر. این اشکالی دامنه دار است و شامل حال کسانی بسیار پرسابقه تر و پرکارتر هم می شود. اما از هرکه و هرجا که سر بزند نقضانی جدی است. <br />حرف من به طور خلاصه این است که یا رومی روم یا زنگی زنگ. یا این بحث ها را رها کنیم یا با در نظر گرفتن وضعیت و موقعیت نظری-انتقادی امروزه - در ایران و جهان - به انها بپردازیم. یا تجربه ی درازاهنگ نظریه ی ادبی را که پس پشت داریم جدی بگیریم یا خود مطلب نوشتن درباره ی ادبیات را فروتنانه کنار بگذاریم. <br />امیدوارم این حرف ها نرنجاند که هدفش رنجاندن نیست، و امیدوارم جدیتی که فقدانش احساس می شود در متن نوشته های تو روزی جایگاهی درخور بیابد. <br />ممنون<br />علی ثباتیعلی ثباتیnoreply@blogger.comtag:blogger.com,1999:blog-5204020245526707938.post-62973618371534213952010-03-06T21:23:09.748-08:002010-03-06T21:23:09.748-08:00ممنونم دوست گرامی. همواره موفق و پرکار باشید. مشتا...ممنونم دوست گرامی. همواره موفق و پرکار باشید. مشتاق شدم بخوانم.Unknownhttps://www.blogger.com/profile/06388211654935255600noreply@blogger.com